وبلاگ جامع

,وبلاگ جامع فروش انواع فایل

وبلاگ جامع

,وبلاگ جامع فروش انواع فایل

بررسی توانایی دیداری و فضایی دانش آموزان با اختلال یادگیری غیر کلامی و دانش آموزان در خود مانده

بررسی مقایسه ی توانایی دیداری و فضایی دانش آموزان با اختلال یادگیری غیر کلامی و دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا

چکیده

   پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه ی توانایی دیداری – فضایی کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی و کودکان درخودمانده با عملکرد بالا انجام گرفته است. در این پژوهش از نوع توصیفی زمینه یابی استفاده شده که در دو مرحله انتخاب (آزمودنی ها و اجرای پژوهش) اجرا شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا و کلیه دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی شهر تهران است. دراین تحقیق از نمونه گیری دردسترس استفاده شد. بدین منظور تعداد 15 نفر از دانش آموزانی که اختلال یادگیری غیرکلامی دارند، با استفاده از فرم معلم گلدستین (1999) و تعداد 15 نفراز دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا از مدارس ویژه این کودکان که با استفاده ازآزمون گارز شناسایی شده اند. و بر روی هر کدام از آنها آزمون مکعب های کهس به اجرا درآمد. به منظور آزمون فرضیه تحقیق از آزمون تی مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات دانش آموزان با اختلال یادگیری غیر کلامی و دانش آموزان با درخودمانده با عملکرد بالا از لحاظ توانایی دیداری- فضایی تفاوت معناداری وجود دارد. و دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی دارای توانایی دیداری- فضایی بهتری نسبت به دانش آموزان با درخودمانده با عملکرد بالا هستند.

مقدمه

اختلال یادگیری غیرکلامی[1] ، به گروهی از ویژگی های عصب روانشناختی[2]، تحصیلی ، اجتماعی و عاطفی توصیف شده و منعکس کننده نقایصی دراستدلال غیرکلامی است، این نقایص شامل، ضعف درتوانایی بینایی – فضایی، استدلال ،کارکردهای اجرایی و حافظه غیرکلامی می شود. میزان شیوع اختلال یادگیری غیرکلامی متفاوت است، اما اغلب برآورد شده که 10 تا 15 درصد دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری، نوعی اختلال یادگیری غیرکلامی نیز دارند (اوزولس[3]، 1998؛ زیدآبادی و همکاران، 1392).

اختلال های یادگیری غیرکلامی، نوعی اختلال یا نشانگان عصب شناختی است که ویژگی روانشناختی آن، مجموعه ای ازتوانشها و نارساییهای ویژه، به طور توام در کودک است برخی از توانشهای ویژه در این کودکان، عبارت است از: حافظه و یادگیری طوطی وار، مهارت های کلامی ساده، رشد زودرس گفتار و زبان، توجه به جزئیات، مهارت های خواندن زودرس، مهارت های قابل توجه در املا، توانایی خوب دربیان خود و توانایی خوب در حافظه شنیداری (کروننبرگ ودان،2003؛تامسون[4]،1997به نقل ازعلیزاده،1389).

تقریبا 10 درصد کل جمعیت مبتلا به اختلال های یادگیری هستند و 1 تا 10 درصد این عده دارای اختلال یادگیری غیر کلامی می باشند. با وجود اینکه این اطلاعات مبتنی بر مدارک بالینی است، بسیاری از متخصصان اعتقاد دارند که شیوع این اختلال به دلیل ناشناخته بودن، کمتر از حد واقعی آن تخمین شده است (نبی زاده، 1384)

درخودماندگی با عملکرد بالا[5]، یک اختلال رشدی با نشانه های مشابه اوتیسم است که بوسیله هانس آسپرگر[6]روانپزشک اتریشی درسال 1944 شناخته شد. این اختلال معمولا به عنوان فرم خفیفی از درخودماندگی مورد توجه و ارجاع قراردارد زیرا افرادی با درخودماندگی سطح بالا عموما ازنظرکارکرد ذهنی قویتر از افراد نوعا درخودمانده هستند. مانند درخودماندگی، سندرم آسپرگر، یک وضعیت طولانی مدت است. به هرحال، چهارمین ویراست تجدید نظرشده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی[7] (2000) ، درخودماندگی سطح بالا را به عنوان یک اختلال مجزا طبقه بندی کرده است و دراین مطلب که آیا درخودماندگی سطح بالا یک سندرم مجزا است یا شکلی از درخودماندگی است، تناقض وجود دارد (دیویدای.سوسا[8]،2001؛ ترجمه یارمحمدیان و کجباف، 1388). کودکان با درخودماندگی سطح بالا به عنوان اختلال رشدی گسترده طبقه بندی شده اند، به این معنی که این اختلال برهمه عرصه های زندگی تاثیر می گذارد (کاظمی و نژادلحسینی، 1387).

درخودماندگی با عملکرد بالا پدیده ای نسبتا کمیاب است و پژوهش ها حاکی ازآن است که ازهر 1000 نفر،10 تا 15 نفر به این اختلال دچار هستند. علت آن ممکن است یک اختلال ژنتیکی یا آسیب فیزیکی به مغز باشد(لونز ،1996).

توانایی دیداری ـ فضایی[9] فرآیندی پیچیده و شامل بخش های متعددی است که در ارتباط با یکدیگر هستند و خرده مهارت های انها شامل فعالیت های زیراست: توانایی تجسم اجسام به صورت ذهنی، توانایی تشخیص تفاوت میان اشیا، جهت یابی، تشخیص چپ و راست، توانایی تشخیص روابط میان اشیا در فضا (موقعیت و جهت یابی)، توانایی کپی کردن مدل و تولید و ساخت آن با استفاده ازبلوک، توانایی سازگاری برخی مناظر و تفسیر اشیا به صورت ذهنی و توانایی و تفسیر تصاویر نمادین درفضای خارجی (نقشه ها و راه ها) و توانایی مسائل غیرکلامی و رشد و تحول این خرده مهارت ها دردوران اولیه شکل می گیرد و در دوران کودکی و نوجوانی با رشد توجه، حافظه، تجربه و آموزش توسعه می یابد. پردازش بینایی – فضایی[10]، توانایی استفاده از اطلاعات بینایی جهت درک جهان پیرامون است (کرونین – کولومب و براون[11] 1997؛ عابدی، 1386).

دانلود فایل

اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان (HIV)

اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان (HIV)

بصورت ورد ودر 140صفحه

چکیده

مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت¬درمانی هستی¬نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه بیماران مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان بود. روش: مطالعه از نوع مطالعات تک موردی با استفاده از روش نمونه¬گیری مبتنی بر هدف بود. سه نفر از زنان مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان که برای مشاوره و درمان پزشکی به مرکز شهید سبزه پرور کرج مراجعه کرده بودند، انتخاب شده و تحت روش مداخله¬ای شناخت¬درمانی هستی¬نگر به مدت ده جلسه فردی نود دقیقه¬ای قرار گرفتند، و طی 7 بار (2 بار خط پایه، 3 بار مداخله، 2 بار پیگیری) به وسیله¬ی ابزار نشانگان افت روحیه کیسان (2004) و تحریفات شناختی عبدالله زاده و همکاران (1389) ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از تحلیل چشمی و شاخص‌های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر و شاخص کوهن استفاده گردید. یافته¬ها: نتایج حاکی از کاهش قابل ملاحظه نشانگان افت روحیه و افزایش قابل توجه نمرات تحریفات شناختی نسبت به خط پایه بوده و بیش‌ترین میزان تغییر در جلسه پایان درمان مشاهده شد. در دو جلسه پیگیری نمرات نشانگان افت روحیه نسبت به جلسه آخر درمان افزایش داشت، اما نسبت به خط پایه کاهش چشمگیر بود. در دو جلسه پیگیری مقیاس تحریفات شناختی کاهش نسبت به جلسه آخر درمان مشاهده شد اما نسبت به خط پایه افزایش چشمگیر بود. نتیجه¬گیری: شناخت درمانی هستی نگر باعث کاهش نشانگان افت روحیه و تحریفات شناختی بیماران مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان گردید، در نتیجه این روش مداخله می¬تواند در کاهش آلام روان¬شناختی بیماران مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان موثر باشد.


...